پریزاد

ساخت وبلاگ


هوا سرد بود بدنم اندکی لرزش داشت این چند ماه خیلی سعی میکردم با آن صحنه روبرو نشوم اما چاره ای نبود حوالی آنجا برنامه ای برگزار میشد که باید شرکت می کردم. شب به اصرار دایی به آنجا رفتم. وارد خانه که شدم کسی را ندیدم بدنم سرد بود صدای آرام زوزوی باد از بین درب ورودی راهرو شنیده میشد اولین نکته ای که نظرم را جلب کرد سکوت خانه بود همه چیز مرتب بود همه چیز ساکن و بی روح بود گویی دزدی به خانه زده اما هیچ چیز جز مادربزرگ را ندزدیده.  ولی انگار از اول هم مادربزرگی وجود نداشته که آن گوشه بنشیند و با آن چهره همیشه بسیمش به تو «قبل از تو» سلام کند. برای اولین بار تلویزیون کوچکش را که خاموش دیدم باورم شد سریال 10 ساله از پا افتادنش به اتمام رسیده تلویزیونی که همیشه روشن بود چیزی برای نمایش نداشت که نشان دهد یا شاید مخاطبی نداشت که نظاره گر باشد. باید قانع می شدم که مادربزرگ وجود ندارد، آری وجود نداشت که صبح مانع از رفتنت باشد و برای خروج ازخانه، قول «زود بر میگردم» را از تو بگیرد یادم آمد آخرین باری که به او قول دادم زود برمیگردم یک هفته قبل از فوتش بود مادربزرگ ببخش که زود برنگشتم ببخش که هنوز لحدت خاک به خود ندیده صحبت از تقسیم به میان آمد ببخش که خشت خشت خانه، هر برگ از وصیتنامه نداشته ات شد.

 

بر خلاف انتظارم خیلی راحت با شرایط کنار آمدم!!! فراموشی هم نعمتیست که شکرگزاریش بر هر بنده ای واجب است هنوز یک سال از آن صبح لعنتی که خبر فوتش را دادند نگذشته صبحی که به محض شنیدن صدای گوشی موبایل پدرم به من الهام شد که خبری در راه است درست مثل زمانی که خبر فوت عمویم را به پدرم دادند درست مثل سال گذشته دقیقا در چنین روزی خبر فوت پدربزرگم را به پدرم دادند. خبرهای نحس را حس می کنم. مشکل حس من نیست مشکل عادت ماست عادت کردیم به بی خبری، عادت کردیم خاطراتمان را دفن کنیم و گرد هم آییم و فاتحه شان را بخوانیم.

 

می گویند پیرها چراغ خانه اند وقتی قدرشان معلوم میشود که نباشند....



پ ن: چهارشنبه، این وبلاگ اولین کامنت رو به خودش دید. البته متاسفانه همونی شد که انتظارشو داشتم این دوست گرامی نه آدرس وبلاگی گذاشته نه اسمشو صحیحا نوشته. به هر حال امیدوارم کامنتای وبلاگم نظرات شما خوبان رو به خودش ببینه.

اینجا...«آزادی»...
ما را در سایت اینجا...«آزادی» دنبال می کنید

برچسب : پریزاد,پریزاد ایزدیار,پریزاد چیست,پریزادی من دلتنگ تو,پریزاد سیف,پریزاد مرادی,پریزاد اخشابی,پریزاد و پریچهر,پریزاد سیرجانی,پریزاد خداپرست, نویسنده : injaazadia بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 16:16